همگی ما این سخن را شنیدهایم و در واقع مشهور عام و خاص است که: بهشت زیر پای مادران است. در ابتدا و ظاهر این گونه به ذهن میرسد که به صرف مادر بودن بهشت از آن مادر خواهد بود. اما بهشت مطاع ارزانی نیست که به این راحتی در اختیار هرکس قرار بگیرد. یک مادر به واقع باید مادر باشد، قطرهای از وجود نامتناهی ذات پروردگار، پروردگاری که رب است. جالب تمام منافع برای بندگانش و دافع تمام مضرات از بندگانش، نیکوترین پرورش دهنده است، رحمتش فراگیر است و تمامی ندارد.
شاید گفته شود همهی مادرها این گونهاند همهی منافع و خوبیها را برای فرزندان خود میخواهند و سعی در دور کردن همهی مضرات و بدیها از آنها را دارند، کودکانشان را با شیرهی جان پرورش میدهند و رحم و شفقت مادر مثال زدنی است.
مقایسهی مادر با خداوند صحیح نیست چرا که خداوند که خالق انسانهاست به خوبی میداند نفع و ضرر انسان در چه نهفته است، لذا با تمام عشقی که به بندگانش دارد با سختیها و مشکلات آنان را میآزماید، چرا که تکامل و سعادت آنان را میخواهد. اما یک مادر چگونه منافعی را برای کودکش میپسندد؟
یک مادر دلسوز سعی میکند هر منفعتی را برای کودکش جلب کند و هر مضرتی را از او دور سازد. به عنوان مثال به کودکش واکسن میزند چرا که میداند او را در برابر بیماریها مصون میسازد. یک مادر دلسوز مسلمان میداند که: قاری و حافظ قرآن، در روز قیامت قرآن شفیعش خواهد بود. لذا کودکش را به خواندن و حفظ قرآن تشویق و گاه وادار میکند.
اما با وجود تمام کلاسهای قرآن و وجود کتابهای قرآن در منازل، وضعیت مسلمانان دگرگون است. مگر همهی مسلمانان مادری دلسوز که جالب منافع و دافع مضرات باشد، را ندارند؟ پس چرا همهی منفعتها از مسلمانان امروزی دور شده است و همهی مضرات و بلاها به آنان روی آورده است؟ اشکال در کجاست؟
گفتیم که خداوند که خالق انسانهاست نفع وضرر آنها را بهتر از هر کسی میداند و به همین خاطر قرآن را که دستورالعمل رسیدن به سعادت است را برای آنها فرستاده است. اما مشکل اینجاست که ما انسانها در خیلی از موارد به ظواهر امر توجه میکنیم و ما مادرها منفعت راحت و بیدردسر را ترجیح میدهیم!
بله حافظ قرآن جایگاهش بهشت است، پس من مادر به همین موضوع بسنده میکنم و دیگر زحمت درک معانی و مفاهیم قرآنی را به خودم نمیدهم و خود و کودکانم را ملزم به اجرای اوامر قرآنی نمیدانم
کودک از من مادر چه میآموزد؟
- احترام به قرآن! بدون وضو به آن دست نمیزنم و آن را حمل نمیکنم - زمانی که قرآن خوانده میشود سکوت میکنم
- زمانی که کودکم به سنی رسید، برای روان خوانی و حفظ قرآن به مراکز مختلف قرآنی میفرستم و ماه رمضان هم در دورهی ختم قرآن شرکت میکنم و... فکر میکنم دیگر تمام شد و انتظار دریافت تمام منافع دنیوی و اخروی را دارم! کودک هم سلسلهوار این قضایا را تکرار میکند.
نتیجه:
- قاری قرآن هستیم اما اخلاق و رفتار قرآنی نداریم!
- حافظ قرآن هستیم، اما اصولاً حیاتمان قرآنی نیست.
باز هم به ظاهر توجه نکنیم، معنی این سخنان این نیست که روخوانی صحیح و حفظ و مرور قرآن، خوب نیست، بلکه برعکس کاملاً لازم و ضروری است، واجب است، عبادت است، اما یک گزینهی دیگر نیاز دارد تا انسان در مکتب قرآن به واقع ساخته شود و از منافع و خیر و برکات آن بهرهمند گردد و آن گزینه، فهم و بکارگیری آیات قرآن در زندگی عملی است.
قرآن دستورالعمل زندگی است. قرآن یک نسخهی انسان سازی از طرف خداوند خالق انسان است. نسخهای برای شفای دردهای انسانیت و برای رشد بشریت در هر زمان و مکان.
تا زمانی که برخورد صحیح با این نسخه، انجام نشود، نتیجهی مطلوب به دست نمیآید. یک نسخه را یا باید صحیح بخوانیم یا از کسی بخواهیم آن را صحیح برایمان بخواند( ترجمه کند). سپس دستورالعمل وارد در نسخه را یا حفظ کنیم و یا مدام یادآوری و مرور کنیم و در آخر به آن دستورات عمل کنیم تا نتیجهی مطلوب را به دست آوریم.
پس قرآن را باید صحیح بخوانیم یا از کسی بخواهیم خواندن صحیح آن را به ما بیاموزد و آن را برای ما ترجمه کند( عالمان و مفسران) سپس دستوراتش را با حفظ آیاتش حفظ کنیم و یا به طور مستمر و روزانه مرور کنیم و بالاخره این دستورات را در زندگی به کار ببندیم، تا از نتایج انسان ساز قرآن بهرهمند شویم.
اما ما چگونه عمل میکنیم؟ روان خوانی صحیح را با وسواس یاد میگیریم. اما ما که عرب زبان نیستیم تا آن را بفهمیم، پس به خود و کودکانمان زحمت یادگیری زبان عربی را نمیدهیم و حتی سراغ معنی آیات هم نمیرویم و به همان صورت آیات را از بر میکنیم و با مجلد قرآن نیز با کمال احترام برخورد میکنیم. اما چون معنا و مفهوم را نمیدانیم از بکارگیری صحیح هم در میمانیم. در نتیجه تلاوت و حفظ قرآن کمک زیادی به ما نمیکند.
باز هم زود تصمیم نگیریم، ما به این نسخه نیازمندیم. ما بیماریم و برای شفا یافتن فقط این نسخه میتواند ما را یاری کند.
تجربههای تاریخ به ما نشان داده است که هیچ مکتب و مذهبی نمیتواند به بشریت کمک کند بغیر از مکتب قرآن، مذهب اسلام.!
پس ما نیازمندیم که روخوانی صحیح همراه با معنا و مفهوم قرآن را بیاموزیم و دستوراتش را به طور کامل دریافت، حفظ و عمل کنیم.
باز گردیم به سخن اول، بهشت زیر پای مادران است. من مادر چگونه در این راه میتوانم انجام وظیفه کنم؟ آیا با فرستادن کودکم به مراکز قرآنی وظیفهی من تعطیل میشود؟
خواهر عزیزم کمی بامن بیاندیش! میدانم که زحمت خانه و مسئولیت سنگین خانهداری تمام وقت مادرها را گرفته است، اما مادر عزیز، ما که به این وضعیت از سالها قبل خو گرفتهایم، ما که قرار است قطرهای از وجود پاک پروردگار باشیم.
مادر کودکش را چندین ماه زیر قلبش پرورش میدهد، برای سلامتی، طول عمر، برکت رزق و خوشبختی او در هر لحظه دعا میکند. از ذره ذرهی وجودش او را تغذیه میکند. برای آسایش او خواب را بر خود حرام میکند. سختی طاقت فرسای به دنیا آوردنش را به جان میخرد. و از شیرهی جان، مکیدن را به او آموزش میدهد! کدام مادر است که اولین لحظات شیر خوردن کودکش را فراموش کند، چقدر تلاش میکند تا کودک موفق به شیر خوردن شود.
بشنو سخنی چو در و گوهر
از در و گهر گرانبهاتر
از قدرت کردگار داور
( گویند مرا چوزاد مادر پستان به دهن گرفتن آموخت)
کردم چو به مهد آه و شیون
بنشاند مرا بروی دامن
از هر خطرم بداشت ایمن
( شبها بر گاهوارهی من بیدار نشست وخفتن آموخت)
بر رخ چو بریخت کوکب من
دانست ز گریه مطلب من
بوسید ز مهر غبغب من
( لبخند نهاد بر لب من بر غنچهی گل شکفتن آموخت)
چون دید ضعیف و ناتوانم
بر سینه گرفت همچو جانم
بوسید رخ و لب و دهانم
( یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت)
در تربیتم چه رنجها برد
من راحت و او ز من جفا برد
هنگام مرض ز تن بلا برد
( دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوهی راه رفتن آموخت)
" ادیب آزاد"
این که هماره کار من بوده است، تلاش کردن، پا به پای کودکم حرکت کردن، تمام وقت و سرمایهی زندگی من برای سعادت کودکم است، او که از من میآموزد، پس سخت نیست، بگذار او شیوهی صحیح را بیاموزد.
من مادر باید تلاش کنم روانخوانی قرآن را به خوبی بیاموزم، معنا و مفهوم آن را در حد توان دریافت کنم.آیاتش را حفظ کنم و دستوراتش را عملی سازم. اینجاست که وظیفهی مادری را به انجام میرسانم و خود و کودکم را طبق نسخهی انسان ساز قرآن، در مکتب قرآن ساخته و پرداخته میکنم. و آنگاه سر افتادن مسلمانان را به امید خدا خواهیم دید، چرا که صاحب قرآن وعده داده است که: پیروزی از آن مسلمانان است و رستگار و سعادتمند کسی است که در مکتب قرآن ساخته و پرداخته شود و وعدهی او حق است.
و بالاخره بهشت زیر پای مادران است.
نظرات